قدرت حس ششم در کسب و کار کارواش
حس شهودی در کسب و کار کارواش چگونه به کار می رود؟
آیا تا حالا اتفاق افتاده بنابر احساس درونی، تصمیم ناگهانی گرفته باشید؟ بعنوان مثال: برای انتخاب کارمند خود پس از مصاحبه شغلی فقط یک دقیقه زمان برده او را استخدام کنید و بعدا فهمیدید آن شخص به یکی از اعضای ارزشمند تیم شما تبدیل شده است.
یا، زمانی که به دنبال یک وسیله نقلیه جدید می گردید و بلافاصله بعد از دیدن خودرو احساس می کنید باید آن را بخرید، می بینید سال هاست که از رانندگی با آن لذت می برید.
شهود می تواند در همه جوانب زندگی و حتی در کسب و کار کارواش هنگام انتخاب و رفتار با کارمندان و مشتریان، راه گشا باشد.
این احتمال وجود دارد که تصمیم شما تا حدی بر اساس سیگنال های حس ششم شما باشد. حس ششم را اینگونه تعریف می کنند: «قدرت یا ادراک فراتر از حواس پنجگانه. بینش.” حس ششم گاهی اوقات به عنوان غریزه هم شناخته می شود.
دکتر کروتی پرخ در مقاله ای در 19 ژوئیه 2023 برای اکونومیک تایمز نوشت:
که حس ششم، یا شهود، “شامل تصمیم گیری ناخودآگاه بر اساس الگوها و تجربیات قبلی است…و یا ادغام حجم وسیعی از اطلاعات در سطح ناخودآگاه است. و به افراد این امکان را میدهد که سریع قضاوت کنند یا بر اساس دادههای محدود نتیجهگیری کنند.»
این دادهها، حداقل تا حدی، از ورودیهای حسی ما میآیند – مناظر، صداها، رایحهها، مزهها و لمسهایی که در مغزمان ذخیره میکنیم و در آنجا باقی میمانند، حتی اگر در هیچ سطح خودآگاهی از آنها آگاه نباشیم. اما حس ششم فراتر از داده های ورودی است.
شهود را می توان به عنوان درک بدون نیاز به استدلال آگاهانه تعریف کرد. این نوعی هوش ناخودآگاه است که از تجربیات، دانش و احساسات گذشته ما ناشی می شود. در حالی که ورودیهای حسی میتوانند اطلاعاتی را به ذهن خودآگاه ما ارائه دهند، شهود فراتر از این ورودیها است و به سطح عمیقتری از درک نفوذ میکند.»
مالکولم گلدول، نویسنده معروف کتاب پرفروش “Blink”
این فرایند را به عنوان “قدرت تفکر بدون فکر کردن” توصیف میکند. او داستان سه نفر را تعریف میکند – یک تاریخنگار هنر، یک متخصص مجسمههای یونانی و یک مدیر سابق موزه هنر – که همه به نگاه اول متوجه شدند که یک مجسمه که توسط برخی از متخصصان به عنوان یونان باستان تأیید شده بود، در واقع یک تقلب بود.
افرادی که تقلب را متوجه شدند نمیتوانستند در ابتدا بیان کنند که چرا میدانند آن واقعی نیست، اما به طور ناخودآگاه مشکلات مربوط به مجسمه را فقط در چند ثانیه شناسایی کرده بودند.
“آنها تمام رشته های قابل تصور شواهد را سنجیدند. آنها فقط آنچه را که می شد در یک نگاه جمع کرد در نظر گرفتند. گلادول نوشت … آنها به سادگی به آن مجسمه نگاه کردند و بخشی از مغزشان یک سری محاسبات فوری انجام داد و قبل از اینکه هر نوع فکر آگاهانه ای رخ دهد، چیزی را احساس کردند.
حس ششم: ابزاری قدرتمند
حس شهود در ارتش آمریکا:
به نظر می رسد ارتش ایالات متحده به قدرت شهود و احساسات درونی اعتقاد دارد. مجله تایم در سال 2017 گزارش داد که دفتر تحقیقات نیروی دریایی ایالات متحده در حال مطالعه حس شهودی-حس ششم با هدف درک نحوه عملکرد آن به منظور “به حداکثر رساندن قدرت حس ششم برای استفاده عملیاتی” است.
هاگن معتقد است که شهود می تواند ابزار قدرتمندی در دنیای تجارت نیز باشد: در دنیای غیرقابل پیشبینی و پیچیده امروزی، صاحبان مشاغل به طور غریزی میدانند که تکیه بر واقعیتها و ارقام برای موفقیت بلندمدت کافی نیست. ایده ترکیب شهود با نیاز آنها به یک رویکرد جامع تر در تصمیم گیری همخوانی دارد.
شهود می تواند به صاحبان کسب و کار و کارآفرینان کمک کند تا تصمیمات سریع و مطمئنی بگیرند، فرصت ها و بازارهای جدید را شناسایی کنند، محصولات یا خدمات نوآورانه ایجاد کنند و روابط قوی با تیم و مشتری ایجاد کنند. این به آنها اجازه می دهد تا از خرد درونی خود بهره ببرند و انتخاب هایی را انجام دهند که با بینش و ارزش های آنها مطابقت دارد.
پرورش حس شهود:
هاگن و گلدول هر دو معتقدند که حس شهودی را می توان در طول زمان پرورش داد و تقویت کرد.
گلدول: “قدرت دانستن، در آن دو ثانیه اول، هدیه ای نیست که به طور جادویی به عده کمی خوش شانس داده شود. این توانایی است که همه ما میتوانیم برای خود پرورش دهیم.»
همه ما با توانایی های شهودی متولد شده ایم. فقط مهم این است که آنها چقدر قوی هستند یا چند بار از آنها استفاده می کنیم. شرکت هایی که به مردم می آموزد که چگونه به شهود خود دسترسی داشته باشند و از آن برای تحول کسب و کار استفاده کنند.
کارآفرینان حس ششم خود را با تکنیک هایی مانند پرسش شهودی، میانجی گری، تجسم و سایر ابزارهای علوم اعصاب و ذهن آگاهی توسعه می دهند.
او گفت که صاحبان کارواش می توانند از راه های زیادی از تقویت شهود خود سود ببرند. میتوان از آن برای بهبود استراتژیهای بازاریابی آنها با درک مستقیم نیازها و ترجیحات مخاطبان هدف، انتخاب کانالهای تبلیغاتی مؤثر و ایجاد پیامهای قانعکننده استفاده کرد.
حس ششم و خدمات مشتری:
از جنبه خدمات مشتری، حس شهودی در کسب و کار کارواش می تواند به صاحبان کارواش کمک کند تا انتظارات مشتری را پیش بینی کنند، خدمات خود را شخصی کنند و تجربیات به یاد ماندنی ایجاد کنند.
چگونه کارآفرینان کارواش می توانند به کسب و کار خود درخشش یا هاله ای ببخشند که وفاداری مشتری و روابط گرم با مشتری را جلب کند؟
شهود همچنین می تواند صاحبان کارواش را در بهینه سازی عملکردشان راهنمایی کند. آنها می توانند از آن برای شناسایی زمینه های بهبود، اتخاذ تصمیمات کارآمد برای تخصیص منابع و ایجاد یک محیط کاری مثبت استفاده کنند.
هاگن گفت: با توجه به استراتژی بلندمدت، شهود میتواند برای باز کردن مکانهای جدید و ارائه خدمات جدید، مانند اینکه آیا و کجا بر بازارهای خودروهای لوکس یا متوسط تمرکز کنیم، استفاده شود.
قرار دادن کارکنان در مسیر شهودی
حس شهودی در کسب و کار کارواش بطور روزانه به کار می رود. بیشتر عملیات ها دارای تعدادی کارمند خط مقدم هستند که به نظر می رسد همیشه بهترین راه را برای دلجویی از مشتریان ناراضی می دانند، یا مدیرانی که به طور غریزی می دانند که چگونه با طیف گسترده ای از شخصیت های کارمندان برخورد کنند.
موفقیت آنها تا حدی ناشی از مهارت آنها در دریافت نشانه هایی است که دیگران از طریق زبان بدن، حالات چهره و لحن صدا ارائه می دهند
اگرچه این ورودیهای حسی تنها مؤلفه این نوع شهود نیستند، اما نقشی در شکلگیری احساسات درونی یا جرقههای بینش افراد دارند که به آنها در حل مشکل کمک میکند و آنها همچنین می توانند بهینه شوند.
برای مثال، در سطح جهان دوره های زیادی وجود دارد که ایده ها را مطرح می کنند و راهنمایی هایی در مورد نحوه پرورش آن ارائه می دهند.
در این دوره ها جلسات به طور خاص برای نیازهای مدیران کارواش طراحی شده است، بنابراین آموزش فقط در مورد شهود صحبت نمی کند، بلکه نحوه اعمال آن در عملکرد و مدیریت یک کارواش است.
آموزش کارمندان:
والتر هارتل، مدیر آموزش در شرکت توسعه هافمن، گفت: این شرکت در برنامه آموزش کارکنان خود مواردی را گنجانده است که به شرکت کنندگان امکان می دهد بفهمند چگونه نشانه های کلامی و غیرکلامی می توانند به آنها در رمزگشایی احساسات و رفتارهای دیگران کمک کنند.
و حتی از این مهارت به عنوان هوش هیجانی یاد می شود چرا که شخص میتواند تشخیص دهد در اطراف شما چه میگذرد و تعاملاتی را که با افراد اطرافتان دارید مدیریت کنید.
شرکتهایی که در سطح جهان به آموزش حس شهودی می پردازند غالبا به کارکنان خود در مورد انواع مختلفی از شخصیتهایی که احتمالاً در کارشان با آنها برخورد میکنند، آموزش میدهند و یا از ارزیابی هوش هیجانی مایرز بریگز استفاده میکنند که بر تیپهای شخصیتی و سبک ارتباطی آنها تمرکز دارد.
و یا از سبک تسلط، سبک نفوذ، سبک ثبات و سبک هوشیاری برای ارائه اطلاعات مشابه به شرکت کنندگان استفاده می کند.
زیرا به آنها کمک میکند تا بتوانند با یک فرد صحبت کنند و بر اساس واکنشها و شخصیتشان بفهمند که چگونه میخواهند ارتباط برقرار کنند.
این نوع اطلاعات در مغز کارمندان – خودآگاه و ناخودآگاه – ذخیره می شود و بخشی از مجموعه داده هایی می شود که حس ششم از آن استفاده می کند.
اگرچه افراد در ابتدا باید تلاشی آگاهانه برای مشاهده این زبان بدن انجام دهند، با گذشت زمان این مشاهدات غریزی تر می شوند.
آنها به سرعت می خوانند و به موقعیت ها و شخصیت های مختلف واکنش نشان می دهند بدون اینکه زمان زیادی را به طور آگاهانه در مورد آنچه باید انجام دهند صرف کنند. با تیز شدن حس ششم، آنها فقط می دانند که باید چه کار کنند.
کارمندان کارواش باید بدانند که زبان بدن و گفتارشان چگونه میتواند حس ششم مشتریان کارواش را تحریک کند. «شما فقط 30 ثانیه فرصت دارید تا تأثیر بگذارید.
بنابراین باید یک سوال از کارمندان پرسید: اگر دستهای شما روی هم قرار گرفته باشد یا اگر در حال تلفن زدن باشید ، اگر مشتریای بودید که سمت شما می آمد چه احساسی داشتید؟ برداشت شما چه خواهد بود؟»
این شرکتها به کارمندان می آموزند که چگونه درک خود را از موقعیت ها و رفتارهای خود به گونه ای تغییر دهند که واکنش های شهودی مشتریان را بهبود بخشد.
تاثیر حس ششم مشتریان در کسب و کار:
اگر مشتری بخواهد مدیر را ببیند و آن مدیر با اخم و بازوهای بسته بیرون رود و منتظر مشکل باشد، مشتریان این تصور را پیدا میکنند که ترجیح میدهند کارهای دیگری انجام دهند.
در حالیکه مشتریان این موضوع را درک خواهند کرد و این انرژی منفی مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.
اما وقتی مدیران رویکرد متفاوتی را در پیش می گیرند، با زبان بدن بازتر، فعالانه به صحبت های مشتری گوش می دهند و تنها پس از آن سعی می کنند مشکلشان را حل کنند، مشتریان حال و هوای بسیار متفاوتی پیدا می کنند.
مشتریان میدانند که زمانی که شخصی به دنبال فروش است واقعاً به آنها اهمیت نمیدهد. بنابراین اگر کارمندان بتوانند حس ششم و جنبه هوش هیجانی آنها را درک کنند، برای بازگشت دوباره مشتریان بیشتر موفق خواهند بود.
آموزش برای نسل دیجیتال
مجموعه های کارواشی که تلاشی برای آموزش کارکنان خود در زمینه هوش هیجانی و شهود نمیکنند، شاید بخواهند در برنامههای آموزشی خود تجدید نظر کنند به ویژه برای نسلهای جوان.
از آنجایی که امروزه بسیاری از افراد جوان بیشتر وقت خود را صرف صفحه نمایش دیجیتال خود می کنند و برخوردهای حضوری کمتری دارند، کمتر می توانند احساسات افراد را در سطح خودآگاه یا ناخودآگاه تفسیر کنند.
در مطالعهای در سال 2014، محققان دانشگاه UCLA دریافتند دانشآموزان کلاس ششمی که 5 روز بدون تعامل با دستگاه دیجیتالی گذراندهاند، نسبت به کسانی که ساعتها از تلفن همراه، تلویزیون و کامپیوتر خود استفاده کردهاند، در درک احساسات انسانی بسیار بهتر عمل میکنند.
چند نسل پیش، مردم این موضوع را (توانایی خواندن دیگران) به عنوان حس مشترک میدانستند. فرض می شد که مردم این را می دانند زیرا تعاملات حضوری بسیار بیشتری وجود داشت. اما با پیشرفت تکنولوژی، این تعاملات حضوری از بین رفته است، بنابراین این یک غریزه طبیعی برای نسلهای آینده نیست.
“من فکر می کنم از نقطه نظر صنعت، یا حتی فقط از دیدگاه آموزشی، حس ششم، یا جنبه احساسی ارتباط، چیزی است که باید آموزش داده شود. اگر تجربه مشتری خوب را می خواهید، یک ضرورت است.»
کارواشها زمانی میتوانند مزیت رقابتی کسب کنند که رهبران و کارمندان آنها یاد بگیرند که چگونه قدرت حس ششم را درک کرده و توسعه دهند.
کارشناسان میگویند: «شهود کسبوکار یک سلاح مخفی است که میتواند شما را به سمت موفقیت در دنیایی پیچیده و رقابتی راهنمایی کند. «با ترکیب حقایق سخت با هوش شهودی، میتوانید فرصتهای جدید را باز کنید، مدلهای کسبوکار مطمئن آینده ایجاد کنید و از رقبا متمایز شوید. شهود خود را در آغوش بگیرید و توسعه دهید و بگذارید مشاور مورد اعتماد شما در کسب و کار شما باشد.
اما
برخی کارشناسان این سوال را مطرح کرده اند که آیا تصیمات شهودی که خود از تقطیر تجربه در مهارت پیدا و پنهان فرد نمو یافته است تا کجا قابل اطمینان است؟
چه موقعیت هایی شایسته تصمیم شهودی هستند و چه موقعیت هایی برای این جنس تصمیم گیری مناسب نیست؟ چگونه می توان موقعیت ها و تصمیم را ارزیابی کرد؟
و معتقدند تصمیم گیری شهودی همانند دام تفکر استراتژیک ممکن است اسباب حذف داده پردازی و توجه به اطلاعات کمی و استدلال هایی باشد که در آن حذف می شوند.
همچین توانایی قضاوت و تصمیم شهودی نمیتواند رویه قالب در نظام تصمیم گیری شود. زیرا شهود نیز بری از بروز خطا نیست
و نباید فراموش شود که تصمیمگیری شهودی هیچ گاه جایگزینی استدلال و ارزش داده ها و خرد جمعی نمی شود در غیر این صورت با در آمیختن با سوگیری های گوناگون شناختی و تصمیمگیری، منجر به زبان های گوناگون مالی، شهروندی و اجتماعی می شود مصداق بارز فردی آن در بورس و در سرمایه گذاری های کسب و کار به وفور دیده می شود.
و برای اعتماد به تصمیم گیری شهودی، باید آن را مشروط کرد.
ترجمه توسط صنایع دما بخار مشهد